جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
تولید ملی

حوزه/ روحیه تنبلی و تن پروری در جامعه منجر به افزایش بیکاری و به تبع افزایش فقر و محرومیت از بهره دنیا و آخرت می‌شود.

خبرگزاری «حوزه»‌، همزمان با آغاز ماه محرم، ماه حزن واندوه شیعیان حضرت سید الشهداء(ع)، مطالبی در چندین شماره با عنوان منبر اقتصاد مقاومتی از محمد جواد توکلی از اساتید اقتصاد، با موضوع «اقتصاد مقاومتی در عاشورا» تقدیم علاقه مندان می شود:

(الگوی کار و تولید در اقتصاد مقاومتی مبتنی بر پرکاری و پرهیز از تنبلی، طلب روزی حلال و طیب و اعتدال در طلب امور مادی است)

 

  • قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص‏): مَلْعُونٌ‏ مَنْ‏ أَلْقَى‏ كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ؛ کسی که زحمت خود را بر دوش دیگران بیفکند و از حاصل زحمات دیگران برخوردار شود، ملعون است (الکافی، ج 5، ص 72).

امام علی(ع): إِنَ‏ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ‏ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَيْنَهُمَا الْفَقر؛ چون کسالت و ناتوانی با هم جمع گردند فقر ر ا به دنبال می‌آورند. (كافی، ج‏5 ؛ ص86).

 

سه ویژگی الگوی کار و تولید در اسلام

الگوی کار و تولید در اسلام سه ویژگی عمده دارد:

اول، لزوم تلاش تمام افراد برای تامین معاش و پرهیز از تنبلی (پرکاری و پرتلاشی)

دوم، ضرورت حلال و طیب بودن درآمد کسب و کار (روزی حلال و طیب)

سوم، اعتدال در کسب و کار و پرهیز از حرص و طمع در مال اندوزی (اعتدال)

 

ویژگی اول: تلاش برای آبادانی زمین، پرکاری و پرتلاشی

تاکید اسلام بر  تولید و کسب و کار

در آیات قران و روایات معصومین تاکید زیادی بر تلاش برای آبادانی زمین و افزایش تولیدات و پر کاری  شده است. در آیه 61 سوره هود می‌خوانیم:

  • هو انشاء کم من الارض و استعمرکم فیها: یعنی خداوند شما را از زمین افرید و آبادانی آن را به شما واگذار کرد (هود:61)

برای آبادانی زمین باید تلاش و کوشش کرد. این امر با تن پروری و بیکاری سازگار نیست.

کیسه‌های خرما یا درختان آینده

امام باقر "عليه السلام" فرمود: روزى مردى، اميرمؤمنان على "عليه السلام" را سوار بر شترى كه کیسه‌ای بر آن بود، ديد كه عبور مى‌كرد، پرسيد: اى ابوالحسن "عليه السلام" اين بار چيست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: ماة الف عذق ان شاء الله؛ اگر خدا بخواهد صد هزار درخت خرما. آن مرد تعجب کرد که درخت خرما روی شتر؟

حضرت فرمود که اینها صد هزار دانه خرماست که می‌خواهم بکارم. ایشان آنها را در زمينى كاشت همه آنها بصورت درخت در آمد و حتى يك دانه از هسته آنها تباه نشد و به اين ترتيب حضرت در کیی از باغ‌های خود يك نخلستان خرماى صد هزار درختى را پديدار نمودند. [1]

منفور بودن بیکاری  تن پروری در اسلام   

در روایات معصومين (ع) از انسان بیکار به عنوان ملعون یاد شده است که مورد تنفر خداوند است.

  • قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَلْعُونٌ‏ مَنْ‏ أَلْقَى‏ كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ؛ کسی که زحمت خود را بر دوش دیگران بیفکند و از حاصل زحمات دیگران برخوردار شود، ملعون است (الکافی، ج 5، ص 72).
  • مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (ع) إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغَ‏؛ همانا خداوند، بنده بیکار را دشمن می‌دارد (من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 169).
  • امام باقر (ع): من بیزارم از کسی که عذرتراشی می‌کند و سراغ کسب و کار نمی‌رود، و (در خانه) بر پشت دراز می‌کشد و می‌گوید: «خدایا! به من روزی عطا کن!»؛ و سروزیر شدن در اطراف کره زمین (برای کسب و کار را) و درخواست از فضل خدا را وامی‌نهد؛ در حالی که مورچه از خانه‌اش به طلب روزی خارج می‌شود (و روزی‌اش را با تلاش به دست می‌آورد)[2]

دعای فرد بیکار مستجاب نمی‌شود

 بیکاری بقدری در اسلام مذموم است که دعای فرد بیکار مستجاب نمی‌شود

 نقل شده که امام صادق (ع) از احوال یکی از یارانش به نام عمر بن مسلم، خبر می‌گیرد؛  به حضرت می‌گویند: او به عبادت خدا روی آورده و کار و تجارت را ترک کرده است. امام(ع) فرمود: او مگر نمی‌داند که هر کس کار خود را در طلب معاش ترک نماید، دعای مستجابی در پیشگاه الهی نخواهد داشت(كافي، ج5، ص 84).

کم ارزش بودن فرد بیکار در نگاه پیامبر اعظم(ص)

رسول گرامی اسلام (ص)  هرگاه به مردی نگاه می‌کرد و از دیدن او خرسند می‌شد، می‌پرسید: شغلی دارد؟ اگر می‌گفتند: نه، می‌فرمود: از چشمم افتاد[3]  از نگاه امام باقر(ع)، مردی که در کار دنیایش کسل و بی‌حال است، در کار آخرتش کسل‌تر خواهد بود[4]. امام صادق (ع) در مورد فرد فقیری که در خانه مشغول عبادت بود و ديگران زندگي‌اش را تامین می‌کردند، فرمود: سوگند به خدا کسي که هزینه او را تامین می‌کند، از او عابدتر است[5]

روحیه تنبلی و تن پروری در جامعه منجر به افزایش بیکاری و به تبع افزایش فقر[6] و محرومیت از بهره دنیا و آخرت[7] می‌شود.

  • امام کاظم (ع): ایاک والکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و والاخره: بر تو باد که از سستی و تنبلی دوری کنی، همانا این دو موجب محرومیت تو از بهره دنیا و آخرت می‌گردد (همان، ص85).

پرکاری معصومین

علی بن ابی حمزه گوید: امام کاظم علیه السلام را دیدم که مشغول کار و فعالیت در زمین خودش بود به گونه‌ای که عرق بر بدنش جاری بود به او عرض کردم فدایت شوم دیگران کجا هستند که شما اینگونه به زحمت افتادید؟ حضرت فرمودند: ای علی! کسی که بهتر از من و پدرم بود با دست خود در زمین کار می‌کرد. عرض کردم: او چه کسی بود؟ امام علیه السلام فرمود: رسول خدا امیرالمومنین علیه السلام و پدران من همه بادست خود کار می‌کردند و البته کار کردن عمل پیامبران و جانشینان آنها و بندگان شایسته خداوند است.

کارکردن حضرت علی همین بس که هم اکنون قسمت عمده‌ای از خرمای عربستان از منطقه آبار علی تامین می‌شود منطقه آبار علی منطقه‌ای است که حضرت علی علیه السلام به تنهایی چاه زده‌اند و آنها را آباد کرده‌اند؛ که داستان‌های مفصلی دارد.

سخت کوشی امام باقر در گرمای مدینه

 محمّد بن منکدر می‌گوید که روزی در هوایی گرم، اطراف مدینه، ابو جعفر محمّد بن علی علیه السلام (امام باقر علیه السلام ) را دیدم. وی برای کار کردن از مدینه بیرون آمده بود. با خود گفتم: «سبحان اللّه! بزرگی از بزرگان قریش در چنین هوای گرمی و با چنین حالی در طلب دنیاست، باید نزد وی بروم و او را موعظه کنم.» پس به او نزدیک شدم و سلام کردم. وی در حالی که عرق می‌ریخت پاسخ سلامم را داد. پس به او گفتم: «آیا بزرگی از بزرگان قریش در چنین هوا و شرایط دشواری به دنبال دنیاست؟! اگر در چنین حالی اجل تو فرا برسد چه خواهی کرد؟» او در پاسخ گفت: «اگر در چنین حالتی مرگم فرا برسد، در شرایطی فرا رسیده است که من در حال اطاعت از خداوند هستم؛ چرا که بر اثر این کار و کوشش، خود و خانواده خود را از تو و مردم بی نیاز می‌سازم. من از آن می‌ترسم که مرگم در حالی فرا برسد که به نافرمانی خدا مشغول هستم.»

محمّد بن منکدر با شنیدن چنین پاسخی، عرض کرد: «خدا تو را از رحمت خویش برخوردار سازد، راست گفتی. من خواستم تو را موعظه کنم؛ اما شما مرا موعظه کردی.»

نهی حضرت داود از ارتزاق از بیت المال

در حدیث قدسی آمده است: خداوند به داوود علیه السلام وحی کرد: «تو بنده خوبی هستی، امّا از بیت المال ارتزاق می‌کنی و با دستت کسب و کار نمی‌کنی!» پس داوود علیه السلام چهل صبح گریه کرد تا آنکه خداوند به آهن وحی کرد که برای بنده من داوود، نرم شو! پس خداوند [بدینگونه] آهن را برایش نرم ساخت، و او [از آن پس شروع به کار کرد، بدین گونه که] هر روز، زره‌ای درست می‌کرد و آن را به هزار درهم می‌فروخت. پس سیصد و شصت زره درست کرد و آن را به سیصد و شصت هزار [درهم [فروخت و [بدین گونه با کار کردن] از بیت المال بی‌نیاز شد[8]

بی‌فایدگی عبادت متکی بر کار دیگران

در حدیثی آمده است که روزی حضرت عیسی علیه السلام مردی را دید از او پرسید چه می‌کنی؟ عرض کرد به عبادت مشغول هستم. ایشان با تعجب فرمود پس از چه راهی مخارجت را تامین می‌کنی؟ پاسخ داد برادری دارم که مخارجم را می‌دهد حضرت فرمود برادرت از تو عابدتر است!

لزوم مقابله با فرهنگ پشت میزنشینی، شانس و اقبال

متاسفانه در کشور ما فرهنگ پشت میز نشینی خیلی رواج پیدا کرده است. گاهی نوعی فرهنگ شانس و اقبال هم توسط رسانه‌ها ترویج می‌شود. اسلام با فرهنگ شانس و اقبال مخالف است. به همین خاطر قمار در اسلام حرام شده است. افراد باید از کار و کوشش اقتصادی خود به درآمد دست پیدا کنند نه اینکه بر اساس شانس به اقبال درآمدی بادآورده بدست آورند

ویژگی دوم: روزی حلال و طیب

تاکید اسلام بر روزی حلال و طیب  

اسلام کسب سود از هر راهی را مجاز نمی‌داند؛  روزی باید حلال و طیب باشد. در رویکرد اسلامی، کسب درآمد با پایمال کردن حقوق دیگران و ارتکاب جرائمی همچون کم فروشی و تقلب مجاز نیست. استفاده از روش‌های نامطلوبی همچون ربا و قمار هم در فضای کسب و کار اسلامی جایی ندارد. حتی اسلام برخی توصیه‌های اخلاقی دارد که فضای تجارت را بسیار اخلاقی می‌کند. دستورات اخلاقی اسلامی بر نگرفتن سود از برادران مومن پس از تامین هزینه زندگی، گرفتن سود اندک[9]، و دریافت سود منصفانه در معاملات[10] منعکس کننده ابعاد اخلاقی کسب و کار در رویکرد اسلامی است.

  • از طیبات بخورید: فکلوا مما رزقکم الله حلالا  طیّبا و اشکروا نعمت الله ان کنتم ایّاه تعبدون (نحل, 114).

تولید طیب یعنی تولید پاکیزه

در اصطلاحات قرآنی و روایی، طیب به مفهومی خاص تر از حلال استفاده شده است. کالایی طیب است که  پاکیزه باشد و با طبع افراد سازگار باشد. در مقابل کالای خبیث قرار دارد که ناپاکیزه است و با طبع انسان سازوگار نیست. اسلام به طور نمونه می‌گوید درآمد حاصل از ربا خبیث و ناپاک است و خدواند به چنین روزی برکت نمی‌دهد بلکه آن را نابود می‌سازد: و یمحق الله الربا

روزی حلال آرزوی همه اولیای الهی

همه خوبان و اولیای الهی از خداوند طلب روزی حلال می‌کنند. رسول اعظم(ص) در دعایی که برای توسعه روزی خواندنش را توصیه می‌کنند، چنین می‌گویند:

  • اسئلک باسمک العظیم الاعظم ان ترزقنی رزقا حلالا طیبا

چه تولیدی طیب است؟

در نگاه اسلامی نه تنها درامد باید حلال و طیب باشد، بلکه کالای تولیدی هم باید پاکیزه باشد.  بر اساس بينش اسلامي، تولید طیب تولیدی است که علاوه بر تامین نیازهای واقعی مصرف‌کنندگان، عاری از هزینه‌های قابل اجتناب زیست‌محیطی، اجتماعی و اخلاقی باشد[11]. همچنین هنگامي‌كه توليد با استفاده از سرماية حرام و نامشروع و یا با استفاده از شیوه تولید غیر طیب انجام شود، محصول توليدي طيب نيست[12].

نظام اقتصادي اسلام با تأکید بر تولید طیب از طرفي به دنبال  تامین خدمات و نیازهای ضروری جامعه است. از سوي ديگر، اسلام كار و تلاش اقتصادي و تولید طیب را وسيله‌اي بر رشد و ارتقاي روحي و معنوي افراد تلقي مي‌نمايد. از اين رو، رفتار تولیدی فرد مسلمان بر مبنای تولید طیب، در رويكرد اسلامي وسیله‌ای برای رسیدن به حیات طیبه است.

تولید کالای حلال و طیب باعث افزایش مقاومت اقتصادی

بر اساس نگاه قرآنی اقتصادی طیب و به تبع مقاوم است که در آن افراد در پی روزی حلال‌اند و حتی از اموال شبه ناک نیز پرهیز می‌کنند. متاسفانه جامعه امروز ما درگیر بسیاری از کسب و کارهای غیرپاکیزه شده است. گاهی افراد برای کسب سودهای بادآورده انواع تخلفات از جمله کم فروشی، گرانفروشی، رباخواری، و ... را مرتکب می‌شوند.

نظام تولیدی کشورمان در برخی موارد از تولید طیب فاصله گرفته است. به طور نمونه، رواج تولید محصولات تولیدی غیر طیب همچون محصولات کشاورزی و غذایی  تراریخته، و محصولات مضری همچون دخانیات، چیپس و پفک باعث افزایش هزینه‌های درمانی، زیست‌محیطی، اجتماعی و اخلاقی  قابل اجتناب شده است[13].

مال شبه‌ناک دلیل عقب‌ماندگی ما از نگاه آیت‌الله بهجت

آیت الله بهجت می‌فرمایند: دلیل عقب‌افتادگی ما این است که اموال شبه‌ناک مصرف می‌کنیم و مال شبه‌ناک ایجاد تردید و شبهه می‌کند.

خوراک حرام خواران در آخرت

از پیامبر اعظم نقل شده که حضرت می‌فرمایند گروهی را در معراج دیدم که در برابرشان خوراک‌هایی از گوشت حلال و حرام قرار داشت و آنان گوشت ناپاک را خوردند و گوشت پاک را رها کردند.

پیامبر می‌فرماید از جبرئیل پرسیدم: اینان چه کسانی هستند؟

جبرئیل گفت: اینان کسانی هستند که حرام خوارند (ینابیع الحکمه، ص 341).

ویژگی سوم: اعتدال در طلب دنیا

اعتدال در فعالیت اقتصادی

هر چند اسلام تاکید زیادی بر تلاش برای کسب روزی حلال دارد، ولی زیاده روی در این زمینه را نمی‌پسندد.  اسلام از دنیازدگی و غرق شدن در تجارت و کسب و کار نهی می‌کند. متاسفانه این روزها برخی افراد بقدری غرق در  کسب درامد و سود می‌شوند که مسئولیت‌های دیگر خود از جمله مسئولیت‌های خانوادگی خود را فراموش می‌کنند.

اوقاتتان را چهار بخش کنید

به همین دلیل از مسلمانان خواسته شده که اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنند: بخشی را به عبادت خدواند، بخشی را به کسب روزی، بخشی را به معاشرت با دیگران و بخشی را به بهره‌مندی از لذت‌های حلال اختصاص دهند[14].

نهی اسلام از حرص و زیاده خواهی

یکی از مشکلات فرهنگ کار جامعه امروزی گسترش روحیه حرص و زیاده خواهی است

طمعکاری نماینده امام کاظم(ع)

یکی از اصحاب امام کاظم علیه السلام علی بن حمزه بطائنی است که در کتاب‌های روایی ما بسیار روایت دارد. وقتی امام هفتم  در زندان بود، مدت زندانی شدن امام هفتم طولانی شد، از هفت سال گفته‌اند تا چهارده سال. تو این مدت طولانی شیعیان وجوهات و پول خمس و وجوهات مختلف را که نمی‌توانستند به امام برسانند به نماینده‌های امام  می‌دادند که یکی از نماینده‌های امام کاظم همین علی بن حمزه‌ی بطائنی بود. حدود سی هزار دینار طلا پیش او جمع شد. سی هزار دینار طلا مبلغ خیلی زیادی است! حالا با فرض اینکه هر دیناری یک مثقال باشد بیش از سه میلیارد تومان به قیمت الان می‌ارزد. بعد از این‌که امام علیه السلام در زندان شهید شد و پول‌ها پیش او بود که وقتی امام کاظم علیه السلام بیرون می‌آید به او بدهد و چنین نشد این پول‌ها وسوسه‌اش کرده بود، و زمانی که امام رضا علیه السلام فرمودند باید وجوهات را بیاوری. گفت: نه ازکجا معلوم تو امام باشی؟ امام باید بچه داشته باشد. شما بچه نداری پس امام نیستی. امامت ایشان را انکارکرد. و فرقه‌ای بوجود آمد که به نام فرقه‌ی واقفیه معروفند. یعنی تا امام کاظم علیه السلام توقف کردند.

نماینده‌ی امام کاظم بود اما پول پرستی باعث شدکه خط امامت را انکار کند!

گفت پرده‌ای ستار از ما برمگیر   ******* باش اندر امتحان ما مجیر

زیاده خواهی عمر بن سعد

داستان عمر سعد در واقعه کربلا بسیار عبرت آموز است، او به طمع دنیا و دستیابی به ملک ری، در مقابل امام حسین شمشیر کشید او کسی نبود که امام حسین علیه السلام را نشناسد، بلکه به خوبی او را می‌شناخت و در مرحله اوّل هم راضی به قبول این مسئولیت نبود؛ اما آنچه که او را بر خلاف عقلش به وادی جنگ با امام حسین علیه‌السلام کشاند؛ جاه طلبی و ریاست خواهی بود. این نکته از لابه لای کلام و اشعار او هویداست:

ءَاَترکَ ملک الری و الریُّ رغبتی 

ام ارجع مذئوما بقتل حسین

و فی قتله النار الّتی لیس دونها      

حجابٌ و ملک الری قرّة عینی(مقتل الحسین، مقرّم، ص 197.)

امام حسین علیه السلام در ملاقاتی که با عمر بن سعد داشت، از او می‌پرسد: آیا قصد کشتن مرا داری؟

عمر بن سعد در صدد توجیه کار خود برآمده، می‌گوید: اگر از این گروه جدا شوم، می‌ترسم خانه‌ام را خراب کنند!

امام علیه السلام جواب می‌دهد: من برای تو خانه‌ای می‌سازم.

عمر بن سعد بهانه تراشی کرده، می‌گوید: من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند!

امام علیه السلام می‌فرماید: بهتر از آن را به تو می‌دهم.

عمر بن سعد این بار نیز بهانه دیگری می‌آورد. امام حسین علیه السلام در پایان فرمود: مرا می‌کشی و گمان می‌کنی که عبیداللّه ولایت ری و گرگان را به تو خواهد داد؟ به خدا سوگند که گوارای تو نخواهد بود و این، عهدی است که با من بسته شده است. و تو هرگز به این آرزوی دیرینه خود نخواهی رسید! پس هر کاری که می‌توانی، انجام ده که بعد از من روی شادی را در دنیا و آخرت نخواهی دید، و می‌بینم که سر تو را در کوفه بر سر نی می‌گردانند و کودکان سر تو را هدف قرار داده و به طرف آن سنگ پرتاب می‌کنند.» ( سفینة البحار 3/673)

عبدالملک مروان از عبادت تا خونریزی

یکی از خلفای اموی شخصی است بنام عبدالملک بن مروان. پنجمین خلیفه ی اموی ست. عبدالملک مروان که زمان امام سجاد(ع)خلیفه بود قبل اینکه خلیفه بشود عابد، زاهد، معروف به فقیه، همیشه جایش گوشه‌ای از مسجدبود تا جایی که معروف شده بود به حمامه المسجد یعنی کبوترمسجد. ما خودمان می‌گوییم فلانی کبوتر حرم است یعنی حرم زیاد می‌راد این کبوترمسجدبود.دایم در گوشه‌ی مسجد مشغول عبادت و رکوع و سجود بود.

یک موقعی که داشت قرآن تلاوت می‌کرد بهش خبر دادند که پدر تو «مروان حکم» که خلیفه بود از دنیا رفته و تو اکنون خلیفه شدی. همان جا قرآن را بست و گفت هذا فراق بینی و بینک. همین شخصی که این قدر عابد و زاهد بود به جایی رسید که جنایتهایی که این فرد انجام داد، جزء لکه‌های ننگین تاریخ خلفاست.

یکی از کارگزارانش حجاج بن یوسف معروف بود که با آدم کشتن اشتهایش تازه می‌شد. وقتی به غذا میل نداشت مخصوصا دستور می‌داد یکی از شیعیان و علویین را جلویش گردن بزنند و وقتی آن مظلوم در برابر او دست و پا می‌زد اشتهایش باز می‌شد و قهقهه می‌زد و کیف می‌کرد!

حجاج بن یوسف یکی از سیئات همین عبدالملک مروان است که با منجنیق خانه ی خدا را خراب کرد. این فردی ست که کبوتر مسجد بود! خودش می‌گفت: من الان به جایی رسیدم، که اگه یک کارخوبی بکنم خوشحال نمی‌شوم و اگر یک کار بد و زشتی بکنم ناراحت نمیشم. یعنی یک دل مرده به تمام معنا.

 

[1]- فروع كافى، ج 5، ص 75

[2]- امام باقر(ع) می‌فرماید: «اِنِّی اَجِدُنِی اُمْقِتُ الرَّجُلَ مُتَعَذِّرَ الْمَکاسِبِ، فَیَسْتلْقِی عَلی قَفاهُ وَیَقُول: اللّهُمَّ ارْزُقْنِی، وَیَدَعُ اَنْ یَنْتَشِرَ فِی اللاَرْضِ وَیَلْتَمِسَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ، فَالذَّرَّةُ تَخْرُجُ مِنْ حُجرِها تَلْتَمِسُ رِزْقَها؛

[3]- رَوَى ابْنُ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا نَظَرَ إِلَى الرَّجُلِ فَأَعْجَبَهُ فَقَالَ هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ‏ عَيْنِي (بحار الانوار، ج 100، ص 9).

[4]- إِنِّي لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ أَوْ أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ كَسْلَاناً [كَسْلَانَ‏] عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ وَ مَنْ‏ كَسِلَ‏ عَنْ‏ أَمْرِ دُنْيَاهُ‏ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَكْسَلُ (كافي، ج 5، ص 85).

[5]- سَأَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَ أَنَا عِنْدَهُ فَقِيلَ لَهُ أَصَابَتْهُ الْحَاجَةُ قَالَ فَمَا يَصْنَعُ‏ الْيَوْمَ‏ قِيلَ‏ فِي‏ الْبَيْتِ‏ يَعْبُدُ رَبَّهُ‏ قَالَ فَمِنْ أَيْنَ قُوتُهُ قِيلَ مِنْ عِنْدِ بَعْضِ إِخْوَانِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ اللَّهِ لَلَّذِي يَقُوتُهُ أَشَدُّ عِبَادَةً مِنْهُ (کافی،ج5، ص 78).

[6]- امام علی (ع): إِنَ‏ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ‏ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَيْنَهُمَا الْفَقر؛ چون کسالت و ناتوانی با هم جمع گردند فقر ر ا به دنبال می‌آورند. (كافی، ج‏5 ؛ ص86).

[7]- امام کاظم (ع): ایاک والکسل و الضجر فانهما یمنعانک من حظک من الدنیا و والاخره: بر تو باد که از سستی و تنبلی دوری کنی، همانا این دو موجب محرومیت تو از بهره دنیا و آخرت می‌گردد (همان، ص85).

[8]- «اَوْحَی اللّهُ اِلی داوُودَ علیه السلام : اِنَّکَ نِعْمَ الْعَبْدُ لَوْلا اَنَّکَ تَاْکُلُ مِنْ بَیْتِ الْمالِ، وَلا تَعْمَلُ بِیَدِکَ شَیْئا، فَبَکی داوُودُ علیه السلام اَرْبَعِینَ صَباحا فَاَوْحَی اللّهُ اِلَی الْحَدِیدِ: اَنْ لِنْ لِعَبْدِی داوُود، فَاَلاَْنَ اللّه عَزَّ وَجَلَّ لَهُ الْحَدِیدَ، فَکانَ یَعْمَلُ فِی کُلِّ یَوْمٍ دِرْعا فَیَبِیعُها بِاَلْفِ دِرْهَمٍ، فَعَمِلَ ثَلاثْمِأَةَ وَسِتِّینَ دِرْعا، فَباعَها بِثَلاثَمِأَةَ وَسِتِّینَ اَلْفا، وَاسْتَغْنی عَنْ بَیْتِ الْمالِ؛

[9]- امام رضا می‌فرماید: ربح  المومن علی المومن ربا، الا ان یشتری منه شیا باکثر من ماه درهم، فیربخ فیه قوت یومه، او یشتری متاعا للتجاره  فیربح  علیه ربحا خفیفا : سود گرفتن مومن از برادر دینی خویش رباست، مگر این که چیزی را به بیش از صدر درهم بخرد. در این صورت، به اندازه خوراک روزانه‌اش سود دریافت کند یا کالایی را برای فروش بخرد و سود اندکی برای آن بگیرد ( بحار الانوار، ج 100، ص 100).

[10]- امام علی (ع): و لیکن البیع سمحا بموازین العدل و اسعار لاتجحف بالفریقین، من البایع و المبتاع: معامله باید سهل و با رعایت موازین عدالت و  قیمت‌هایی صورت گیرد که به هیچ یک از دو طرف معامله  اجحاف نشود (نهج‌البلاغه، نامه 53)

[11]- محمد جواد توکلی و عباس شفیعی‌نژاد، «شاخص توليد خالص داخلي طيب، ص 41

[12]- وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ (اعراف: 58)

[13]- رك: محمد جواد توكلي و عباس شفيعي‌نژاد، شاخص تولید خالص داخلی طیب، ص 29-53.

[14]- قَالَ رسول‌الله (ص):‏ اجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ‏ سَاعَاتٍ‏ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَة: سعی کنید در زندگی، زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید، بخشی را به راز و نیاز با خداوند متعال اختصاص دهید؛ بخشی را هم به تلاش رای کسب روزی اختصاص دهید؛ زمانی هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی بپردازید که شما را  از عیب‌هایتان آگاه می‌کنند و زمانی را هم برای لذت‌های حلال قرار دهید که به کمک این بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهید داشت (تحف العقول، ص 409).

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha